18

 

 

 

 

پرسيد به خاطر كي زنده هستي؟

 

بااينكه دلم مي خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو"

 

بهش  گفتم به خاطر هيچ كس. 

 

پرسيد پس به خاطر چه  زنده هستي؟ با اينكه دلم فرياد ميزد "به خاطر تو"

 

 با يك بغض غمگين گفتم به خاطر هيچ چيز.

 

 ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي؟

 

در حاليكه اشك تو چشمانش جمع شده بود

 

 گفت به خاطر كسي كه به خاطر هيچ زنده است

 

 

 




برچسب‌ها: <-TagName->
+ تاريخ برچسب:,ساعت به قلم parshan |